اعتبار در اقتصاد: نیروی محرکه پنهان و تفاوت بنیادین آن با پول
مقدمه
همانطور که در درک ماشین اقتصاد آموختیم، اقتصاد چیزی جز مجموعهای عظیم از تراکنشها نیست که توسط سه نیروی اصلی (رشد بهرهوری، چرخه بدهی کوتاه مدت و چرخه بدهی بلند مدت) به حرکت در میآید. در قلب این تراکنشها و چرخهها، عنصری حیاتی وجود دارد که شاید اهمیت آن کمتر از پول درک شده باشد: اعتبار. در واقع، اعتبار نقش یک نیروی محرکه پنهان را در اقتصاد ایفا میکند که فهم درست آن، کلید درک نوسانات و روندهای اقتصادی است.
اعتبار چیست و چگونه خلق میشود؟
برخلاف پول که یک وسیله فیزیکی یا دیجیتالی برای تسویه فوری تراکنشهاست، اعتبار اساساً یک قول برای پرداخت در آینده است. زمانی که شما با کارت اعتباری خرید میکنید یا از کسی وام میگیرید، در لحظه پولی مبادله نمیشود؛ بلکه شما متعهد میشوید که مبلغ مورد نظر را به اضافه بهره، در زمان مشخصی در آینده پرداخت کنید.
خلق اعتبار فرآیندی بسیار ساده، اما قدرتمند است: هر زمان که یک وامدهنده (مانند بانک) به توانایی بازپرداخت یک وامگیرنده اعتماد کند و وامگیرنده متعهد به بازپرداخت شود، اعتبار جدیدی خلق میشود. این توافق میتواند بدون تشریفات خاصی صورت گیرد، درست مانند زمانی که فروشندهای به شما اجازه میدهد "نسیه" ببرید یا به قول خودتان "لیست به اسمتان باز کند". به محض این توافق، اعتبار به وجود میآید.
اعتبار: دارایی برای وامدهنده، بدهی برای وامگیرنده
نکته جالب اینجاست که به محض خلق اعتبار، فوراً به بدهی تبدیل میشود. برای وامگیرنده، این مبلغ یک بدهی است که باید بازپرداخت کند. اما برای وامدهنده، همین مبلغ یک دارایی محسوب میشود؛ قولی برای دریافت پول در آینده. تنها زمانی که وامگیرنده مبلغ اصلی به اضافه بهره را پرداخت کند، هم بدهی از بین میرود و هم دارایی وامدهنده تسویه میشود.
چرا اعتبار از پول در حرکت دادن اقتصاد مهمتر است؟
شاید این سوال پیش بیاید که چرا اعتبار تا این اندازه مهم است؟ پاسخ در تأثیر مستقیم آن بر مخارج است.
• مخارج، موتور اقتصاد: در ماشین اقتصاد، مخارج یک نفر، درآمد فرد دیگر است. هر دلاری که خرج میشود، وارد جیب فرد دیگری میشود و هر دلاری که به دست میآوریم، نتیجه مخارج شخص دیگری بوده است. این چرخه مخارج-درآمد، موتور اصلی اقتصاد است.
• اعتبار، مخارج را افزایش میدهد: وقتی وامگیرنده اعتبار دریافت میکند، میتواند بیشتر از درآمد فعلی خود هزینه کند. این افزایش مخارج، مستقیماً منجر به افزایش درآمد در بخش دیگری از اقتصاد میشود. درآمد بالاتر، اعتبار فرد را بهبود میبخشد (هم توانایی بازپرداخت و هم ارزش وثیقهها) و وامدهندگان بیشتری را تشویق به وام دادن میکند. این فرآیند یک چرخه خود تقویتکننده ایجاد میکند که به رشد اقتصادی دامن میزند.
• تفاوت با اقتصاد بدون اعتبار: در یک اقتصاد بدون اعتبار، تنها راه افزایش مخارج، افزایش درآمد است که این هم تنها از طریق افزایش بهرهوری ممکن است. رشد بهرهوری فرآیندی کند و تدریجی است. اما در اقتصاد با اعتبار، میتوان با وام گرفتن، مخارج را به سرعت و به میزان قابل توجهی افزایش داد و در نتیجه، رشد اقتصادی را در کوتاه مدت تسریع کرد.
اعتبار لزوماً چیز بدی نیست!
اشتباه است اگر اعتبار را ذاتاً بد بدانیم. اعتبار مانند ابزاری است که میتواند هم مفید و هم مخرب باشد، بستگی به نحوه استفاده از آن دارد.
• استفاده سازنده: اگر با اعتبار وام بگیرید و آن را صرف کاری کنید که درآمد بیشتری برای شما ایجاد میکند (مانند خرید یک تراکتور برای کشاورزی بهتر)، این اعتبار سازنده است. به شما کمک میکند بدهی خود را بازپرداخت کرده و حتی سطح زندگی خود را ارتقا دهید.
• استفاده غیرسازنده: اگر با اعتبار صرفاً برای افزایش مصرف موقت (مانند خرید تلویزیون گرانقیمت) هزینه کنید که درآمدی در پی ندارد، بازپرداخت بدهی دشوار شده و این استفاده غیرسازنده و potentially مضر است.
اعتبار و ریتم چرخههای اقتصادی
نقش اعتبار در نوسانات اقتصادی حیاتی است. چرخه بدهی کوتاه مدت (۵ تا ۸ سال) عمدتاً تحت تأثیر تمایل وامدهندگان به وام دادن و وامگیرندگان به وام گرفتن است که مستقیماً به در دسترس بودن و هزینه (نرخ بهره) اعتبار بستگی دارد. چرخه بدهی بلند مدت (۷۵ تا ۱۰۰ سال) نیز نتیجه انباشت تدریجی بدهی (ناشی از اعتبار) در طول دهههاست که تا زمانی که بار بدهی قابل تحمل نباشد، ادامه مییابد و سپس منجر به اهرمزدایی میشود.
درک اینکه اعتبار چگونه در این چرخهها نقشآفرینی میکند – چگونه خلق میشود، چگونه مخارج را تحریک میکند، چگونه درآمدها را افزایش میدهد، و چگونه در نهایت باید بازپرداخت شود – کلید فهم نوسانات و پیشبینی نقاط عطف در ماشین اقتصاد است.
نتیجهگیری
در نهایت، درک عمیق اعتبار و تمایز قائل شدن بین آن و پول، برای فهم واقعی نحوه کارکرد اقتصاد ضروری است. اعتبار، نه تنها امکان افزایش مخارج و تسریع رشد اقتصادی را فراهم میکند، بلکه با خلق بدهی، بستر را برای چرخههای اجتنابناپذیر توسعه و انقباض در اقتصاد فراهم میآورد. فهم این نیروی محرکه پنهان به ما کمک میکند تا وقایع اقتصادی را بهتر تحلیل کنیم و در سطح شخصی و کلان، تصمیمات مالی هوشمندانهتری بگیریم.
احسان قادری
باشگاه رهبران بیلیونر