درباره من

menuordersearch
ehsanghaderi.ir
سبد خرید
سبد خرید
درباره من

            احسان قادری

درود !!!

من، احسان قادری، متولد ۰۱ / ۰۱ / ۱۳۶۶، دانش آموخته مقطع کارشناسی صنایع و همچنین دانش آموخته مقطع کارشناسی ارشد در رشته مدیریت صنعتی هستم و اکنون در آستانه ورود به دهه چهارم از زندگی خود به سر میبرم !!!

و اما بعد ...

 

انسانها به واسطه کارها و خدماتی که انجام میدهند، شناخته می‌شوند.

از همین‌ رو و با توجه به فلسفه نهفته در این جمله کوتاه اما مملو از معنا و مفهوم که میگوید :

چه سکوتی دنیا را فرا می‌گرفت اگر هر کس، به اندازه عملش حرف میزد، شایسته است در این بخش، به جای معرفی های کلیشه ای و کادو پیچ شده ی عاری از هر نوع ارزش و فایده و به دور از هرگونه توهین به شعور مخاطب یا به کار بردن القاب و عناوین خود ساخته و من درآوردی، به برخی از فعالیتهای در خورِ آفرین و دستاوردهای کم نظیر و حتی بعضاً بینظیر و استراتژیک و همچنین ارزش آفرینی هایی که من، احسان قادری، در مقام و جایگاهِ یک ایرانیِ دغدغه مند و سرشار از عشقِ به خاک و مردمش، بر اساسِ مسئولیتهای اجتماعیِ منطبق بر باورهایم، در جهتِ به حرکت درآوردنِ چرخ های ماشینِ اقتصاد و تاثیرگذاری در جامعه از طریق ارتقاء و بهبود کیفیت زندگی آنانی که با تمام وجود خواستار تغییر بودند و در پی تحقق اهدافِ ریز و درشتِ فرآیند پیشرفت و توسعه شرایط خود و کشورشان تلاش میکردند، انجام داده و تا به امروز به سرانجام رسانیده ام، بپردازیم !!!

فعالیتهایی از قبیل:

 

راه اندازی ده ها کسب و کار ارزش آفرین و پولساز و دارای ظرفیتِ بالا جهتِ ورود به سطوح بالای درآمدی برای مردان و زنان لایق و مستعد و با انگیزه ای که با تمام وجود خواستار تغییر بودند و سفره داری و تاثیرگذاری در درونشان نهادینه شده بود.

توسعه ده ها کسب و کار با ارزش که صاحبانشان به دنبال مسیر رشد و راه های پیشرفت میگشتند و در یک دورِ باطل و بی حاصل، درجا میزدند و گیر افتاده بودند، اما اکنون به بالاترین نقاط شکوفایی دست یافتند و بصورت روز افزون نیز در حال پیشرفت هستند.

خروج ده ها کسب و کار از وضعیت بحرانی و شرایط کاملاً متزلزل و نابسامان و انتقالِ اَمنِ آنها از روی ریلِ فرسوده منتهی به پرتگاهِ نابودی و درّه عمیقِ شکست، بر روی ریلِ پایدارِ توسعه و رشدِ منتهی به نقاطِ پیشرفت و موفقیّت و پیروزی و تحقّق اهدافِ مالی و سازمانیِ مدّ نظرشان.

تامین منابع مالی و سرمایه گذاری بر روی ایده ها و پروژه های جوانان و افرادِ خوش فکر و آینده دار و با استعدادی که تمام شرایطِ اوج گرفتن در آسمانِ موفقیت را داشتند اما در حصارِ نبود منابع مالی و امکانات و ملزومات و مهارت و تجارب لازم جهتِ پرواز کردن، گرفتار بودند و هیچ راهی جز سکون و سوختن و نا اُمیدی و بی انگیزه شدن پیش رویشان نداشتند، اما امروز هر کدام به نوبه ی خود، باز کننده بندها و حصارهای پای دیگرانی شده اند که تداعی کننده دیروزِ خودشان بودند، همانطور که من، باعث و عاملِ رهایی خودِ آنانی شدم که همچون گذشته خودم بودند.

شتابدهی و سرعت بخشیدن به ده ها کسب و کاری که بنا به دلایلی پیچیده و چند لایه و ترکیبی، دچارِ اُفت شدید و کاهش ارتفاعِ بسیار محسوس در آسمان موفقیت و از دست دادن کانال ها و مجاری کسب درآمد شده بودند و با سرعتِ رو به افزایشی در جهتِ عکس، در حالِ پس رفت بودند اما امروز به مسیرِ صحیح و درست و کاملاً منطبق بر نقشه راهِ منتهی به ارزش آفرینی و خلق ثروت، در حالِ حرکتی پایدار و روز افزون اند.

 

 

رساندنِ افرادِ پُر تعدادی به اهداف مالی و سبک زندگیِ مدّ نظرشان، از طریقِ راه اندازی یا توسعه کسب و کار و رشد آنها به چنان سطحی از ارتقاء که کسبِ درآمدهای آنچنانی در سطوح بالا و میلیاردی، دیگر برایشان از زیر مجموعه رویا و آرزو، خارج شده و در زمره ی خاطره ها طبقه بندی شده است تا جایی که دیگر پول، نه تنها برایشان هدف نهایی نیست بلکه تبدیل به عامل و ابزاری کارا در جهتِ تاثیرگذاری در جامعه و حرکت در مسیرِ رفع دغدغه ها و مسئولیتهای اجتماعی نیز شده است.

 

 

هدایتِ حجمِ قابلِ توجهی از نقدینگی به سمتِ راه اندازی و توسعه و سرمایه گذاری بر روی کسب و کارهای مولّد و آینده دار و دارای ظرفیت های بالا و نیز دارای پتانسیل های چشم گیر و در یک کلمه، ارزش آفرین، به جای سرازیر شدن این نقدینگی های هنگفت به سمت بازارهای غیر مولّد و آسیب زایی چون دلار و خودرو و ...

 

جلوگیری از مهاجرتِ ده ها متخصص و پزشک و دندانپزشک و نیز صاحبانِ دیگر مشاغلِ تخصّصی، از طریق ارتقاء و انتقال آنها به سطوح درآمدی بالا و اقناع درونی و اغنا مادی این عزیزان و نهایتاً بالانس کردنِ سطح و کیفیت زندگی و شان اجتماعی و میزان دسترسیشان به کانال های پولسازی، با توقعات و انتظاراتی که جامعه و مخصوصاً خانواده و خود این عزیزان از اسم و عنوان و تخصصشان داشتند.

رساندن ده ها وکیلِ کاربلد و زبده و متخصصِ با سابقه و نیز ده ها وکیلِ تازه کارِ پُر انگیزه به سطوح بالای درآمدهای  میلیاردی و هموار کردنِ مسیر خدمت به کشور و مردم و احقاق حق آنان با ذهنی آرام و تمرکزی بالا و انگیزه روز افزون برای این عزیزان در عرصه مقدّس فعالیتشان.

 

اشتغالزایی مستقیم برای بیش از ۲۷۰۰ نفر ایرانی تا ابتدای سال ۱۴۰۳، به واسطه به ثمر رساندن فعالیتهایی که لیست وار، به سمع و نظرتان رسید !!!

 

● اشتغالزایی غیر مستقیم برای حدود ۱۵۰۰۰ نفر ایرانی تا ابتدای سال ۱۴۰۳، باز هم به واسطه انجام مجموع پروژه ها و فعالیت هایی که در بالا شاهد برخی از موضوعات و عناوین و حوزه های  آنها بودید !!!

 

خلق مجاری و کانال های جدیدِ درآمدزایی و خلق پول با ظرفیت ها و حجمی چشم گیر، برای صدها نفر ایرانی که شمارش و تعداد دقیقشان از دستم خارج شده و روز به روز هم بر تعداد آنها افزوده میشود و هر از گاهی با ورق زدن اطلاعات این عزیزان، بر خود میبالم که مسیری را برای زیستن برگزیده ام که بدون شک : اسمم با جسمم، زیر خاک دفن نخواهد شد !!!

زیرا تا جایی که در توان داشتم، گام هایی موثر در پی یک هدف مقدس و نیز ملی، آنهم به صورت کاملاً برنامه ریزی شده و هدفمند برداشته ام و هم اکنون نیز با قدرت و اراده ای راسخ و فولادین، در حالِ طی مسیر در همین راه هستم !!!

و همچنین فعالیتهای گسترده و وسیع و پُر تعدادی که در زمینه فوق العاده پیچیده، چند لایه، ترکیبی، تخصصی و بسیار بسیار مهمِ بازاریابی و فروش، که برایم بیشتر شبیه یک بازی و سرگرمی میماند تا یک کارِ تخصصی و دشوار.

چرا که در این حوزه لذت بخش و شیرین، هم از حیثِ علمی و هم از لحاظ میدانی به چنان مرتبه ای دست یافته ام که هدف نهایی این حوزه، یعنی خلق پول و کسب درآمد بیشتر و بیشتر و بیشتر، برای من به یک فرآیند سرگرم کننده و سلسله تفریحات هیجان انگیز مبدّل شده و به صورت سیری ناپذیر، همواره به دنبال چالش های جدیدتر و پیچیده تر و دشوار تر، در این حوزه میگردم تا بلکه بتوانم با ورود به یک مرحله جدید از این بازی تحت کنترل و کاملاً قابل پیش بینی، کمی خود را سرگرم کنم !!!

من‌ همیشه به دنبال ایجاد تغییر در جامعه بوده ام و از زمانی که یاد دارم و ذهنم یاری میکند، دغدغه ی پیشرفت کشور و بهبود شرایط و کیفیتِ زندگی مردم را در دل داشتم.

خالی از لطف نیست که بدانید نتایجی که لیست وار و کلی تقدیم نگاهتان شد، همواره به موازات و جدای از فعالیت های اقتصادی فردی و توسعه کسب و کارهای شخصی ام و به جهت ایفای نقش و داشتنِ سهمِ کوچکی در ایجاد یک جامعه پویا تر و بهتر، شکل گرفته اند.

از همین رو بسیار خوشحال و مفتخرم که بیان کنم، به لطف خدا امروز توانسته ام در جایگاهی بایستم که با بهره گیری از خلاقیت و دانش فنی و علمِ روزِ آکادمیک و مهارت و تجربیاتِ ارزشمندِ حاصل از میدان، در کنار استعدادها و تواناییهای ذاتی که هدیه ای است مسئولیت زا از جانب پروردگار، نه تنها قادر به حرکتِ قدرتمند در مسیر رشدِ جامعه و پیشرفت کشور و بهبود شرایط و کیفیت زندگی مردم از طریق کسب و کار و ارتقاء سطح درآمدی آنان به سطوح بسیار بالا هستم، بلکه توانسته ام آرزوی کودکی و داستان های بازیهای بچگی ام را نیز به واقعیّت تبدیل کنم و با توجه به محدودیت شدید زمانی ام که بواسطه مشغله کاری و تحقق اهداف شخصی ام بوجود آمده، کاری کنم که با توجه به شرایط و امکاناتِ در اختیارم، در حد توان، چوب لای چرخ نحسِ فقر بگذارم و تا آنجا که توان و امکان دارم و برایم مقدور است،  تلاش کنم تا یخبندان اندیشه و رفتار و فقر، به رود خروشانِ کار و کوشش و ساختن و پرداختن زندگی توانگرانه توام با غرور و سربلندی و عزت مبدل گردد.

چرا که عمیقاً معتقدم که: موفقیت فردی، زمانی معنا پیدا میکند و به اوج خود میرسد که به نفع جامعه و در مسیر ارزش آفرینی باشد.

در طول این سالها، پروژه های مختلفی را در حوزه های متفاوتی، با موفقیت به پایان رسانیده ام که هر کدام از آنها به نحوی زندگی افراد را تحت تاثیر قرار داده است و باعث ایجاد ارزش افزوده برای جامعه و کمک به رشد و توسعه ی کشور شده است.

خدا را شاهد میگیرم که جز اثرگذاری در جامعه و برداشتن گامی هرچند کوچک اما مثبت در جهت پیشرفت و عزت خاک و مردمم، هدفی در سر نپرورانده و نداشته ام و با اینکه بی مهری ها و نامهربانی ها و بی تفاوتی ها و سنگ اندازیهای بسیار هم از سمت بعضی از مسئولین و کاغذبازیها و پروسه های دست و پا گیر و عجیب و غریب کم ندیده ام، باز هم هرگز از این هدف هم مقدس و هم ملی، دلسرد نشده ام و با عشق و شوق و انگیزه ای بی پایان و روز افزون، تا حد نهایت توانم در این مسیرِ پُر پیچ و خم، هر آنچه در چنته داشته ام، گذاشته ام و زین پس نیز غیر از این نخواهد بود، به لطف و عنایت خدا.

به عنوان مثال:

یکی از این پروژه های افتخار آفرین و بشدّت ارزش آفرینِ شخصی ام که متاسفانه رسانه ای هم شد :

پروژه استراتژیکِ دستیابی به فن آوری طراحی و تکنولوژی بسیار پیچیده ساخت و تولیدِ نسلِ جدیدِ پمپهای سانتریفیوژِ چند مرحله ای بود که در دو بخشِ :

▪ پمپهای طبقاتی چند مرحله ای افقی

و

▪پمپهای ورتیکال طبقاتی توربینی

با افتخار و غرور به سرانجام رسید !!!

پروژه ای با مزیتهای بسیار همچون ایجاد فشارهای بالا و جریان پیوسته و یکنواخت با قابلیت مصرف انرژی بسیار پایین و هم چنین توانایی کارکرد مداوم و بدون توقف در بازه های زمانی بسیار طولانی، آنهم بدون عیوب پمپهای نسل قدیم. عیوبی که هر کدامشان به تنهایی محدودیتهای بزرگی را بوجود آورده بود و کاربرد این نوع پمپها را در خیلی از بسترها، محدود و یا غیر ممکن میکرد و بیش از این درموردش توضیح دادن لاجرم مباحث تخصصی و فنی و پیچیده ای را میطلبد که اینجا جایش نیست!!!

پروژه ای بسیار ارزشمند و حساس که میتوانست به تنهایی به یک کانال همیشگی از درآمدزایی و اشتغالزایی بسیار وسیع در سطح ملی تبدیل شود و ارز آوری فوق العاده چشم گیری را نیز به همراه بیاورد و صادرات کشور را هم رونق بخشد.

میشد با توسعه اش به سمتی پیش رفت که دست بالایی در زمینه های حساس و فوق العاده استراتژیک دیگر هم پیدا کرد، حوزه هایی مانند:

▪ساخت آب شیرین کنهای دریایی بسیار بزرگ با ظرفیتهای خیلی بالا با توجه به مسئله بسیار مهم کمبود آب و خشکسالی های پیاپی و مکرر و نیاز شدید بخش کشاورزی و نیز شرب و آشامیدنی به این مایه ارزشمند و حیاتی ...

 

▪ استفاده در صنایع کشتی سازی و ناوهای جنگی و زیردریایی ها و کشتیهای قاره پیما

 

▪استفاده وسیع در حوزه صنایع نفت و گاز و پتروشیمی و شیمیایی

و ده ها کاربرد حائز اهمیت دیگر که کمترین و کم اهمیت ترینش، بهره برداری از این محصولات در بخش کشاورزی و آبیاری مزارع با سیستم های پیشرفته بود.

از اهمیت این دستاورد و تکنولوژی خاص که همچون فرزندم برای تولد و رشدش زحمت کشیدم و عشق خرج کردم، همین بس که سالها بصورت انحصاری در اختیار چند کشور:

ایالات متحده آمریکا

آلمان

ایتالیا و اتریش بود.

و امروز متاسفانه در اختیار عربستان سعودی نیز هست... !!!

و اما چرا چنین تکنولوژی خاص و حساس و استراتژیکی آنهم با این حجم از مزیتهای عظیم، در اختیار یک کشور بی هنر و مصرف کننده و عاری از ظرفیتهایی چون استعداد و خلاقیت و دانش فنی همچون " عربستان سعودی است " ؟؟؟!!!

 

متاسفانه زمانی که میبایست این لوبیای سحر آمیز در خاک مقدس سرزمینم ایران، کاشته شود، بنا به شرایط حساس و عجیب و غریبی که آن روزها برایم سلسله وار، اما کاملاً هدفمند پیشامد کرده بود و با توجه به بی مهری ها و بی توجهی های شدید از سمت مسئولین وقت و ارگانهای ذیربط، مجبور به واگذاری و فروشِ تمامی این دستاورد بسیار مهم و استراتژیک را که شامل:

تمامی نقشه ها، طرح ها، فورمولهای آلیاژسازی، گزارشات و نتایج آزمایشات چند ساله، اطلاعات فنی و روش ساخت و تولید و همچنین نمونه های اولیه و خلاصه صفر تا صد این پروژه بود، بشوم !!!

آنهم به نمایندگان یک کشور عربی حاشیه خلیج فارس !!!

از آن بدتر و شرم آور تر اینکه؛ امروز شاهد بهره برداری و شکوفایی نتایج و آزادسازی پتانسیل های این پروژه در کشوری عربی هستم که اتفاقاً رفتار و اهداف دوستانه ای نیز با سرزمین مادری ام ندارد و این برای من که با باورهایی که از کودکی بر اساس و مبنای آنها رشد کردم و بزرگ شدم و لحظه لحظه زندگیش کردم، با مرگ، تفاوت آنچنانی ندارد. بگذریم ...

با گله و شکایت و گیر کردن در گذشته، هیچ چیز درست نمیشود !!!

و اگر براتون سواله که چرا شخصاً این پروژه رو توسعه ندادم و نتوانستم حفظش کنم، باید در پاسخ بصورت خیلی فشرده و در بسته بگویم:

اولاً این پروژه اینقدر بزرگ بود و ظرفیتهای عظیمی داشت که رشد و توسعه آن در سطح ملی، در قد و قواره آنروزهای من آنهم با توجه به شرایطی درهم و هزارتو که برایم عمداً و هدفمند پیشامد کرده بود و مرا به مبارزه برای بقا واداشته بود، نبود!!!

دوماً: محصولات ساخته شده بر اساس چنین تکنولوژی پیشرفته ای، طوری نبود که بتوان در بازار نرمال انها را بفروش رساند چون جزء صنایع مادر محسوب و میشد و قلب تپنده ی محصولاتی خاص با کاربردهایی ویژه، آنهم در حوزه هایی کاملاً استراتژیک بود و از همین رو رشد و توسعه و استارت خطوط تولید انبوه این محصولات، فقط و فقط حمایت همه جانبه دولت وقت را میطلبید اما ...

من‌ حتی کاربرد محصولات ساخته شده بر اساس این تکنولوژی خاص را به بخش کشاورزی و آبیاری مزارع تقلیل دادم تا بتوانم بلکه با معطوف سازی توجهات به زمان کارکرد بدون تعمیر و نگهداری و توقف بسیار بالای این محصول جلب کنم اما ...

ضمن اینکه اگر هم شخصا میتوانستم این محصولات را توسعه دهم و وارد بازار کنم، باز هم حمایت دولتی را میطلبید به جهت تغییر سیاست گذاریها و نظارت مجدانه در زمینه جلوگیری از حجم بالای صادراتِ محصولات خارجی و حذف کاغذ بازیها و بروکراسیهای اداری و قوانین دست و پا گیرِ بیخود و بی فایده !!!

آنروزها هر کاری در توانم بود انجام دادم حتی کشاندن این موضوع به رسانه ها و خبرگزاریها، اما ...

بگذریم بهتر است ...

بازگو کردن خیلی خلاصه تنها یکی از پروژه ها و دستاوردهای البته شخصی خودم که بصورت موازی با فعالیتهای مربوط به این سایت انجام داده ام، به این دلیل بود که اولاً مستند حرف زده باشم و دوماً بدانید که: احسان قادری چه کارهایی انجام داده و چه تجربیاتی را در کوله بار خود اندوخته و با چه پشتوانه هایی پا در عرصه یاری به کشور و مردم این مرز و بوم در زمینه تخصصی اش یعنی خلق ثروت و کسب درآمدهای چشم گیر گذاشته است.

راه اندازی و توسعه کسب و کار و خروجشان از بحران با پشتیبانی علم روز آکادمیک و دانش فنی و تجربیات و مهارتهای حاصل از میدانی که در حوزه بازاریابی کسب کرده ام آنهم در شرایط کنونی و حتی وخیم تر، اهرمی است برای تحقق اهداف عام المنفعه ای که در سر دارم !!!

امروز جنگ در خط مقدم جبهه اقتصاد است:

فقر

ترویج نا امیدی

گسترش نارضایتی

تضعیف همه جانبه کشور

این ساده ترین و کاراترین نوع از نقشه های کثیفی است که دشمنان این سرزمین و مردمش در ذهنهای پلیدشان میپرورانند !!!

و من، احسان قادری، با گوشت و پوست و استخوانم درک کرده ام که: دشمنانی که هر نوع پیشرفت و توسعه این مرز و بوم، ولو کوچک را رصد میکنند و استادانه از غفلتها و خلاهای مدیریتی و مسئولیتی بهره میبرند، با احدی شوخی ندارند و برای پیاده سازی اهدافشان بودجه های هنگفتی را خرج میکنند و در پی دستیابی به دستاوردهای جوانان این سرزمین، حاضرند هر کاری انجام دهند و به هر قیمتی که شده چنین پتانسیل های عظیمی را به سمت خود بکشند و بنام خود سند بزنند.

آنها با تمام توان و قدرت و امکاناتشان امروز پای کار آمده اند و کمر به نابودی و تضعیف سرزمینی بسته اند:

که نخبه پرور است !!!

که هوش و استعداد و خلاقیت و توانایی در آن موج میزند !!!

که عشق و انگیزه و امید در آن هر روز جوانه میزند!!!

اما باید باشند کسانی و باشد امکانات و بسترهایی برای مراقبت از این جوانه ها.

وگرنه احسان قادری های زیادی هرساله، دستاوردها و زحمات و حاصل عمر و دانش و علم و مهارتشان به تاراج میرود و آنها هم راهی جز از دست دادن ندارند چون مسئله بقا آنها در میان است.

بقا زندگی، بقا امید، بقا آبرو، بقا ادامه دادن و ...

از بعد از قضیه فروش و واگذاری خفت بار تکنولوژی که در موردش گفتم، با تمام وجود و توان و منابع مالی و امکاناتی که در اختیار داشتم، پا در مسیری گذاشتم که هم بتوانم این ننگ همیشگی که بر پیشانی ام نقش بسته را کم رنگتر کنم و هم در حد توان و قدرت خودم، جلوگیری کنم از بروز چنین پیشامدی برای یک جوان نخبه ایرانی دیگر!!!

ضمن اینکه این پیشامد تلخ و ناگوار، درس بزرگی بمن داد، اینکه:

اولاً برای پیشبرد اقتصاد و قدم گذاشتن در مسیر پیشرفت و توسعه کشور و عزت و سربلندی این مرز و بوم و مردمش، هر آنکس که دستش میرسد باید تنها با تکیه بر زانوان خودش در این راه بایستد و و حرکت کند و دوماً در این مسیر طوری گام بردارد که صفر تا صد کار، از عهده خودش برآید و هیچ امیدی به هیچ کس و هیچ منبعی جز خدا و داشته های خودش نبندد.

در غیر اینصورت بی شک، آینده ای روشن متصور نخواهیم بود ...

باید پای کار آمد و از حرف زدن دست کشید و برای سرافرازی این کشور و آسایش و آرامش مردمش کاری کرد !!!

باید کاری کرد.

باید هر کس به فراخور استعداد و توانایی و دانش و مهارت و تجاربش، گوشه ای از این خلا را پُر کند،

هر چند کم

هر چند کوچک

هر چند محدود

 

من احسان قادری: در جبهه اقتصاد کشورم ایران؛  روی خاکریز باورام وایسادم !!!

 

 

[ من روی خاکریزِ باورام وایسادم ]

 

 

 

 

 

خانهورود به حساب کاربریآخرین تراکنش هاسبد خرید

instagramaparatyoutube
جستجو
معرفی ما

احسان قادری
باشگاه رهبران بیلیونر
● استراتژیست ارشد بازاریابی
● متخصص راه اندازی و توسعه کسب و کار
● حرفه ای و آزموده در خروج کسب و کارها از بحران
● فعّال موفق اقتصادی
● تولیدکننده محصولات استراتژیک
●سرمایه گذار خطرپذیر
● دانش آموخته ارشد مدیریت صنعتی
● دانش آموخته کارشناسی صنایع
●آموزش رهبرانی که تفاوت ایجاد میکنند!!!
■احسان قادری فقط یک اسم در دنیای تجارت نیست، او نیروی محرّکه نوآوری و رشد و برندی مترادف با ثروت، قدرت و برتری است. او به عنوان یک استراتژیستِ ارشدِ بازاریابی و یک فعّالِ اقتصادیِ پویا و سرمایه گذاری جَسور با سالها تجربه در خطّ مقدّمِ بازاریابی و ساخت و تولیدِ محصولاتِ استراتژیک و نیز تخصّصِ بی بدیلش در راه اندازی و توسعه کسب و کارها، پروژه های متعدّدی را از لبه بحران نجات داده است!!!
ترکیبِ منحصر به فردِ وِی از توانایی علمی، تجربه های گرانبهای دنیای واقعی و تعهدِ بی وقفه اش به برتری است که باعث شده کسب و کارها و افراد و همراهانش به قلمرو درآمدهای میلیاردی پرتاب شوند و با استفاده از تاکتیکهای اثبات شده اش در موقعیّتِ اَمنشان باقی بمانند و پیروزیشان تضمین گردد!!!
بنابراین چه شما یک کارآفرینِ تازه کار باشید یا یک صاحب کسب و کارِ با تجربه یا فردی که به تازگی قصد راه اندازیِ کسب و کاری ساز و روی ریل را دارد، بینش ها و راهبری های تخصّصی این جوانِ نخبه ایرانی، همان قطب نمای مطمئنی است که برای پیمایشِ دنیای پیچیده تجارت به آن نیاز دارید.


نمایش بیشتر