اکثر جایگاه های مدیریتی، توسط افراد نالایق، بی کفایت و نا کاربلد اشغال شده اند، چرا که : ذات و ساختار سلسله مراتب چنین است که از بی کفایتی حمایت میکند.
متاسفانه در محیط های سازمانی و کسب و کارها و بطور کلی در تمامی ساختارهای مبتنی بر سلسله مراتب، برای ارتقاء افراد به یک جایگاه بالاتر، به جای اینکه توانایی ها و مهارتها و دانش و تجربه های مورد نیاز برای اداره پست و جایگاه جدید را مد نظر قرار بدهند، به دستاوردها و نحوه عملکردِ نیروی انسانی در جایگاه قبلیش توجه میکنند!!!
مثلاً: پزشک جراحی را که در مقام جراحی، عملکرد و نتایج و دستاوردهای بسیار موفقی داشته است را برای جایگاه مدیریت بیمارستان در نظر میگیرند.
و یا معاون وزیری را که در فلان وزارتخانه، بسیار موفق عمل کرده را برای پست وزارت کاندید میکنند.
بزارید یک مثال دیگه بزنم و کامل شرح بدم تا مطلب رو بهتر درک کنید:
کسب و کار موفقی را در نظر بگیرید که بخاطر عملکرد بسیار خوب یکی از فروشنده هاش، نتایج عالی را کسب کرده.
این کسب و کار بخاطر همین عملکرد خوب، به فروشنده ذکر شده، ارتقاء میده و اون شخص میشه سرپرست فروش.
حالا فروشنده خوب و کاربلد مثال ما، بازهم در جایگاه سرپرستی، عالی عمل میکنه. او باز هم ارتقا پیدا میکنه اما ایندفعه تکیه میزنه به صندلی مدیریت ارشد فروش اون کسب و کار!!!
این فرد اصول فروش و بازاریابی رو به خوبی بلد بوده و به همین دلیل هم در کار فروش، عملکرد و نتایج خوبی داشته.
اما چون مدیر ارشد بودن، لازمه دانش مدیریت و مهارت های خاص و اصول و فنون کنترل تیم و ده ها مورد تخصصی دیگر است و او فاقد همه این آیتمها و توانایی ها است، عملکرد و دستاوردهایش به شدت اُفت میکنند و او در جایگاه مدیریت هم قفل میشود و هم گند میزند!!!
یکی از علتهایی که در سازمان ها و کسب و کارهای مبتنی بر سلسله مراتب، این همه مدیر نالایق و بی کفایت میبینیم که اصلا شایستگی بودن در جایگاهشان را ندارند، همین دلیل است که :
کسب و کارها عموماً برای ارتقاء کارکنانشون، به جای اینکه تواناییها و شایستگی های اون شخص رو برای فعالیت در موقعیت جدید مورد ارزیابی قرار بدهند، به دستاوردهای فرد در جایگاه و موقعیت قبلیش توجه میکنند و افراد رو بر اساس عملکردشون در جایگاه قبلی، اینقدر ارتقاء میدن تا جایی که فرد، دیگر شایسته ارتقا شغلی نیست و چون بی کفایتی و نا لایقی وی بسیار محسوس میشود، او را یا در جایگاهش اینقدر نگه میدارند تا بازنشست شود که بیشتر در سازمانهای دولتی این اتفاق میفتد و یا او را اخراج میکنند که این کار، بیشتر در شرکتهای خصوصی اتفاق میفتد!!!
جالبتر اینکه افرادی که بدین صورت و بر اساس بی کفایتی اخراج میشوند، به دلیل اینکه به جایگاه مدیریتی عادت کرده اند و به دهنشون مزه کرده، متاسفانه یا خیلی دیر کار جدید پیدا میکنن و یا دیگر برای همیشه بیکار خواهند ماند.
بنابراین میبایست در فرآیند ارتقاء کارکنانتون چه در سازمان های دولتی و چه در گسب و کارهای خصوصی، بسیار دقت کنید و هوشمندانه و پخته تصمیم بگیرید. چرا که اگر افراد رو ارتقا دادین و چنین شرایطی که توضیح دادم برایش پیش آمد، مسئولش شما هستین. و این شما بودید که هم باعث ضرر زدن به خود و کسب و کارتون یا سازمان تحت مدیریتتون بواسطه عملکرد پایین و خرابکاریهای او شدین و هم مرتکب یک ظلم بزرگ در حق کارمندتان و خانواده اش شدین!!!
قدیم در بازار، در روابط بین استاد و شاگرد، یکی از قوانین بدین صورت بود که:
استادکارها عموماً به شاگردهاشون بسیار سخت میگرفتند و کوچکترین رحم و چشم پوشی در خرابکاریهای آنان نمیکردند و اگر کسی دلیلش را جویا میشد، پاسخ میدادند: اگر من به شاگردم آسان بگیرم و این کار یاد نگیره و تنبل و بی خاصیت بار بیاد، نه برای من کار میکنه و نه در آینده میتونه برای کس دیگه و نهایتاً برای خودش کار کنه!!! آخرشم نمیتونه گلیم خودشو از آب بکشه و من میشم تقصیر کار و ناله نفرینش میمونه واسه من !!!
بسیار خوب.
و اما چند توصیه در اینباره:
1): مدیریت یک موهبت و هدیه نیست که بخاطر تقدیر از کارمند خوبتون بهش اعطا کنید. بلکه مدیریت یک علم و هنر است. پس اگه میخواین سمت و پست مدیریتی را به کسی بدین، باید از شعور و دانش و تجربه و از همه مهمتر ظرفیت اون شخص مطمئن بشین و علاوه بر این، برای این اون فرد، یک نقشه راه تهیه کنید اون هم قبل ارتقا و ازش بخواین خودش رو ظرف مدتی معین به مهارتهای مورد نیاز برای جایگاه شغلی جدیدش آماده کنه.
2): یک مدیر کارش، مدیریت است و بیش از هر چیزی به دانش مدیریتی نیاز داره، نه مسائل ریز فنی!!!
تجربه نشون داده وقتی کارگر و یا کارشناسی به جایگاه مدیریتی پا میگذاره، بیشترین تنش و اصطکاک ها رو با زیر دستهاشون خواهند داشت چون در کوچکترین و کم اهمیت ترین مسائل هم نظر میدن و دخالت میکنن و با تغییر در نظم و اولویتهای کارها، نمیگذارن بقیه هم درست به کارشون برسن!!!
3): اگر در جایگاه کارمندی و نیروی کار هستین، هر موقعیت شغلی و هر ارتقائی رو قبول نکنید.
وقتی بهتون یک سِمت شغلی پیشنهاد میشه، فارغ از اینکه اون جایگاه جدید، چقدر جذابه و میزان افزایش حقوقش چقدر هست، حتماً نگاهی به سطح خودتون و توانایی ها و علائقتون بیندازید و سبک و سنگین کنید که آیا از پس مسئولیت جدیدتون بر میاین یا نه؟
احسان قادری
باشگاه رهبران بیلیونر