چکیده و خلاصه کوتاه متن
بسیاری از افراد تصور میکنند که ثروتمند شدن یک شبه و بدون تلاش زیاد امکانپذیر است، تصوری که به واسطه محتوای فراوان و گمراهکننده اینترنتی تقویت میشود. اما واقعیت این است که موفقیت مالی پایدار، نیازمند برنامهریزی، تلاش مداوم و کسب مهارتهای درست است. این مقاله، با رد باورهای غلط رایج، یک نقشه راه 6 مرحلهای عملی و اثباتشده برای دستیابی به ثروت و راهاندازی کسبوکارهای موفق ارائه میدهد. از کشف استعدادهای طبیعی خود و ارتقاء آنها در مشاغل روزمره، تا پرورش روابط، شناسایی فرصتهای رشد و آزمایش ایدهها با کسبوکارهای مقیاس کوچک و جانبی. هر گام به گونهای طراحی شده تا شما را برای راهاندازی یک کسبوکار با ارزش و مقیاسپذیر آماده کند. این راهنما نه تنها به شما کمک میکند تا از اتلاف وقت و منابع خود جلوگیری کنید، بلکه چشماندازی واقعبینانه و انگیزهبخش برای تبدیل شدن به یک کارآفرین موفق را نیز در اختیارتان قرار میدهد.
مقدمه: افسانه ثروتمند شدن یک شبه و واقعیت تلخ
فقط همین را بگویم که به محض ترک تحصیل، اولین کسبوکارم را که راه انداختم باعث موفقیتم شد و زندگیای را که همیشه آرزویش را داشتم، برایم به ارمغان آورد. این جمله نه تنها یک دروغ محض و ابلهانه است، بلکه تقریباً غیرممکن هم هست. مشکل اینجاست که بسیاری از افرادی که میخواهند ثروتمند شوند، این روایت را باور میکنند چون در اینترنت فضای مجازی به شدت رایج است. چرا؟ چون بسیار آسانتر از واقعیت به نظر میرسد و چنین دیدگاه و رویکردی متاسفانه طرفدارهای بسیاری هم دارند. اگر میخواهید به موفقیت برسید و ثروتمند شوید، اما نمیخواهید سخت کار کنید، مطمئن باشید که به فردی شکست خورده، منزوی و از دید بقیه رویاپرداز و توهمی و تنبل جلوه خواهید کرد. امروز من هر چه دارم، چه کم یا زیاد، از طریق راهاندازی کسبوکارهای موفق به دست آوردم. با این حال، من بلافاصله پس از تماشای یک ویدیو با عنوان مثلاً: "۱۰ ایده برتر برای کسب درآمدهای بالا" یا مثلاً: "با خرید دستگاه تولید پنل خورشیدی یا تولید زغال یا تولید دستمال کاغذی و این اراجیف" وارد یک کسبوکار نشدم.
بنابراین، وقتی میگویم شما شانس کمی برای موفقیت در یک کسبوکار دارید، قصد ندارم رویاهایتان را نابود کنم، بلکه کاملاً برعکس. میخواهم زمان باارزش خود را صرف مشتی خزعبلات و چرندیات نکنید و شروع به ساختن مهارتهایی کنید که برای موفقیت به آنها نیاز دارید. پس اگر میخواهید به موفقیت برسید و ثروتمند شوید، خوب گوش کنید،
زیرا تمامی این مراحل اثبات شده هستند و حاصل از تجارب میدانی خودم میباشند :
من از این جمله "دنبال علاقه خود برو" متنفرم. اگر علاقه شما توانایی کسب درآمد را نداشته باشد چه؟ یا حتی بدتر، اصلاً علاقهای نداشته باشید؟ به نظر من چنین جملاتی، از آن دست جملات اشتباهی است که بیش از حد استفاده شده است و بدون هیچ پایه و اساس و نمود واقعی، در اذهان عموم ثبت شده است.
مثلاً: علاقه من این بود که یک خلبان جنگنده شوم، اما به محض اینکه فهمیدم به عینک نیاز دارم، آن رویا از بین رفت. میتوانستم آن مسیر را ادامه دهم و زمان باارزشم را هدر بدهم. اما با این حال، تصمیم گرفتم آن علاقه را برای بعدها، که پول کافی برای گرفتن گواهینامه خلبانی و پرواز با هواپیما، آن هم برای سرگرمی و تفریح داشتم، کنار بگذارم. این انتخاب را کردم زیرا معتقدم برای اینکه واقعاً شاد باشی، ابتدا باید مشکل پول را حل کنی، زیرا همیشه نداشتن پول کافی میتواند منجر به مشکلات بسیار بیشتری در آینده شود.
با اطمینان به شما میگویم که رفتن به سوی کسب درآمد قابل توجه، اصلاً آسان نیست، در غیر این صورت همه این کار را میکردند. شما فقط باید در مورد آنچه واقعاً در آن استعداد دارید و عالی انجامش میدهید، حداقل با خودتان بسیار صادق باشید و در یک جمله: زمین بازی خود را پیدا کنید.
به یاد دارم که کارها و کسب های مختلفی را امتحان کردم و از این طریق، متوجه شدم که به دلیل مهارتهای اجتماعی قویام، استعداد ذاتی در برخورد با مردم دارم. از آن زمان به بعد، واقعاً به هر چیزی که به صحبت رو در رو با مشتریان متکی بود، روی آوردم، زیرا میدانستم میتوانم فروشهایی را انجام دهم که دیگران فقط میتوانستند آرزوی آن را داشته باشند. ضمن اینکه عاشق ساختن و تولید بودم و هر آنچه را که میدیدم بلافاصله در ذهنم طراحیش میکردم و فرآیند ساخت و تولیدش را شبیه سازی ذهنی میکردم و روزها به بالا و پایین کردن سود و زیان فروش محصول نهایی اش میپرداختم. ترکیب این دو ویژگی و استعداد ذاتی من، شد چراغ راهی که مرا بالاخره پس از شکست خوردن ها و نا امیدی های بسیار، به مقصدی شبیه به آنچه انتظارش را داشتم، رساند.
به چیزهایی که در آنها خوب هستید فکر کنید. و اگر چند مهارت مشترک در وجود شما نهادینه شده، همه آنها را به هم متصل کنید و تا میتوانید در جهت هم افزایی آنها تلاش کنید و مطمئن باشید که همین ها منبع اصلی درآمد شما خواهند شد. در این مرحله، شما فقط باید روی چنین مهارتهای نهادینه شده در وجود و ذاتتان تمرکز کنید، زیرا پیشرفت در آنها بسیار آسانتر از شروع از صفر با چیزی کاملاً جدیدی است. میتوانید از این مهارتهای طبیعی برای حل مشکلات مالی خود استفاده کنید و سپس از آنجا شروع به پیشرفت در سایر زمینهها کنید.
پس: استعداد های واقعی خود را کشف کنید:
▪︎ به جای دنبال کردن فقط "علائق"، روی توانایی های پولساز و سودآور خود تمرکز کنید.
مثال: اگر در ارتباطات قوی هستید، کسب و کارهای مبتنی بر فروش را انتخاب کنید
نکته : مهارت های طبیعی و ذاتی شما، پایه اصلی درآمدزایی و پولسازی هستند
۲. همه چیز را وقف یک شغل کنید: تلاش کنید و سخت کار کنید تا یاد بگیرید، نه فقط برای کسب درآمد
میدانم که فرار از "ماتریکس" بسیار مد شده است. حتی به جایی رسیده است که مردم بیسروصدا شغل خود را ترک میکنند. این بدان معناست که آنها در شغلی که درآمدشان از آن است حداقل کار را آنهم با بی میلی و بدون انگیزه انجام میدهند و تمام انرژی و پتانسیل های ذهنی خود را برای کسبوکارهای جانبی یا مشاغلی که دوست دارند در آینده به آن ورود کنند، نگه میدارند. اگرچه من تفکر پشت این مسئله را درک میکنم، اما انجام چنین فرآیند فرسایشی و مضری، هرگز نباید سرلوحه شما شود. این نوع طرز فکر تضمین میکند که هرگز موفق نخواهید شد، زیرا روشی که کارهای کوچک را انجام میدهید، همان روشی است که کارهای بزرگ را انجام خواهید داد.
هنگامی که به عنوان نجار، مربی خصوصی بدنسازی، راننده وانت، مربی آبدرمانی، ماساژور، نصاب انواع پمپهای ساختمانی و کشاورزی، خرید و فروش خودرو و بازسازی ساختمان های قدیمی و ده ها شغل و کسب و کار مختلف کار میکردم، روزهایی داشتم که واقعاً از انجام دادن کاری که نه دوستش داشتم و نه در حوزه تخصصی ام بود و نه در شان و شخصیتم بود و نه هیچ سنخیتی با روحیاتم داشتن، متنفر بودم، اما میدانستم که یک نگرش ترشرو و غرغرو و بی انگیزه و وا داده، مرا به جایی نمیرساند. حتی شغلیهایی اینچنینی (مشاغلی که بی ربط با شما هستند)، میتواند به شما فرصتی برای تمرین مهارتهای مهم را بدهند و چیزهایی را به شما یاد دهند که در هیچ کتاب و دانشگاه و متن مدونی نمیتوانید بیابید.
من همیشه به این جمله اعتقاد داشتم:
"برای یادگیری کار کن، نه برای کسب درآمد" .
وقتی در بخاطر جبر روزگار و نیاز مالی مشغول انجام کارهایی بودم که هزاران فرسخ با فلسفه وجودی من فاصله داشتند، همیشه سؤال میپرسیدم و سعی میکردم بفهمم همه چیز چگونه کار میکند. این بعدها زمانی که در چند کشور مختلف به دنبال نمونه و اطلاعاتی برای ساخت محصولات خودم سفر میکردم، بسیار برایم مفید بود، زیرا میدانستم به دنبال چه هستم و باید چطور بدستش بیاورم.
پس در شغل فعلی خود، هر چند بی ربط با شما و استعدادها و رویاهایتان، سعی کنید بدون بحث و نشخوارهای بی فایده ذهنی، بفهمید که چرا کارها به این شکل هستند. با نگاهی کمی عمیقتر، میتوانید متوجه شوید که تقریباً هر چیزی دلیلی دارد. اگر خوب است، آن را یادداشت کنید. اگر بد است، آن را نیز یادداشت کنید. بعداً توضیح خواهم داد که چرا.
پس : از شغل فعلی خود، نهایت استفاده را ببرید.
▪︎ حتی در کارهای نامرتبط "مهارت های کاربردی" مثل؛ مدیریت، فروش یا حل مسئله و استراتژی خروج از بحران را بیاموزید.
▪︎ اصل طلایی : برای یادگیری کار کنید، نه فقط برای پول.
▪︎ بررسی کنید چرا فرآیندها در محل کارتان به این شکل است؟
▪︎ نقاط قوت/ضعف آن چیست؟
این دو واقعاً دست به دست هم میدهند، زیرا اگر تصویر خوبی نداشته باشید، افرادی که میخواهید با آنها ارتباط برقرار کنید، از شما فرار خواهند کرد و نیروی دافعه قدرتمندی باعث شکست های پی در پی شما خواهد شد. این موضوع تلخ است اما حقیقت دارد. ما اغلب پس از یک بار ملاقات با یک شخص، چه درست و چه غلط، فرضی سریع درباره او میکنیم و تصویری از وی در ذهنمان میسازیم.
امروزه، به دلیل وجود رسانههای اجتماعی، حتی لازم نیست کسی را ملاقات کنید تا نظری درباره او داشته باشید. بنابراین نحوه ارائه تصویر و شخصیت خود چه در دنیای واقعی و چه در دنیای مجازی و رسانه های مختلف اجتماعی، بسیار مهم هستند.
منظورم این است که به برخی از یوتیوبرها یا اینفلوئنسرها یا تیک تاکرهای مورد علاقه خود فکر کنید. همه آنها چیزی دارند که باعث میشود برای شما جذاب یا برجسته شوند. نقاط قوت خود را از مرحله اول ملاقات با اشخاص برجسته کنید و سعی کنید راهی برای نمایش آنها هنگام ملاقات با یک شخص جدید پیدا کنید تا بتوانید اثری مثبت در ذهن آنها بگذارید، البته با هدف تأثیرگذاری و القاء شخصیت قدرتمند به بقیه.
باید با خودتان صادق باشید. دنیای واقعی جای افراد ضعیف نیست و فرصتی هم به آنها برای تمایز یا رشد نمیدهد. به نظر من راه بهتر برای عالی بودن این است که به بیرون بروید و در دنیای واقعی با امتحان کردن و آزمون و خطا تمرین کنید، چیزهایی را که شما را عالی تر و زبده تر میکنند را پیدا کنید و تا آخرشان بروید و کوله بار تجربه خود را پُر تر و پُر تر کنید، به جای اینکه بارها و بارها در آینه به خود بگویید "من عالی هستم" و من میتوانم و چنین دست چرندیات قانون جذبی.
پس : برند شخصی خود را بسازید :
▪︎ در دنیای واقعی و مجازی "تصویر حرفه ای" از خود ارائه دهید البته اگر واقعاً و حقیقتاً حرفی برای گفتن دارید. از ادعای توخالی شدیداً پرهیز کنید که دیر یا زود باعث نابودی و تمسخر خود خواهید شد.
▪︎ نقاط قوت خود را برجسته کنید تا برای دیگران جذاب و به یادماندنی باشید.
یادتان میآید که گفتم چیزهای خوب و نه چندان خوب و حتی موارد بد را در مورد هر کسبوکاری که در آن کار میکنید یادداشت کنید؟ خب، نکته دقیقاً همینجا است. بسیاری از افرادی که وارد تجارت و فعالیتهای اقتصادی میشوند و کسب و کار خودشان را راه اندازی میکنند، به این دلیل است که از رئیس یا کارفرمای قبلی خودشان و شغلی که به اجبار در آن مشغول بوده اند، اصلاً راضی نبوده و یا حتی برایشان به دلایل متعدد عذاب آور بوده است.
این قانون را در ذهن خود حک کنید که؛ در دل کسبوکارها همه چیز برای حل مشکلات وجود دارد. یعنی چی؟ یعنی هر کسب و کاری که شما در آن مشغول باشید، میتواند دانشگاهی برای ارتقاء و رشد شما و تعیین کننده مسیر صحیح شما در آینده به سمت موفقیت باشد.
هر وقت مشکلی پیش میآید و رئیس و کارفرمای شما مجبور میشود از بیرون کمک بگیرد، ببینید و بفهمید که مشکل چه بوده و چگونه حل شده و آنها را یادداشت کنید. این همان ایدهای است که در پشت استخدام یک منتور یا پرداخت هزینه برای مشاوران وجود دارد. و این در حالی است که شما با این روش، در حین کسب دانش، حقوق هم دریافت میکنید.
یعنی چی؟
یعنی اینکه اگر امروز بنا به هر دلیلی مجبور به انجام کار و شغلی شدی که با شما و استعدادها و شخصیت و حتی شان اجتماعی شما هیچ سنخیتی ندارد، بجای نا امیدی و خود خوری و عذاب روحی، همچون دوره آموزشی یا چند واحد دانشگاهی نگاه کنید که قرار است شما را برای کسب و کار و موقعیت آینده ای که در ذهن میپرورانی، قوی تر و آزموده تر و با تجربه تر کند.
پس : مشکلات کسب و کارها را ثبت کنید :
▪︎ هر مشکلی مانند یک "دانشگاه عملی" است، بنابراین مشکلات و راه حل های آنها را از بطن کار و دنیای واقعی استخراج کنید و یادداشتشان کنید.
مثلاً : اگر در شرکت یا کسب و کاری که برایش کار میکنید، با ضعف مدیریت موجودی روبرو شدید، این تجربه را برای کسب و کار خودتان اصلاح کنید.
راهاندازی یک کسبوکار ترسناک است و اغلب به معنای پذیرش ریسک و صرف زمان و پول زیادی بدون هیچ تضمینی برای بازدهی و موفقیت است. به همین دلیل، بسیار مهم است که با یک کسبوکار جانبی و مقیاس کوچکتر میبایست شروع کنید.
برای درک بهتر این مورد، مثالی را برای شما مطرح میکنم که خودم در یکی از کسب و کارهایم انجامش دادم:
سال ها پیش، قبل از راه اندازی خط تولید محصولی که بنظر خودم، ویژگی ها و پتانسیل های بالقوه ای برای پولسازی و ارزش آفرینی داشت با هدف به حداقل رساندن ریسک شکست، کاری انجام دادم ؛ من، قبل از اینکه حتی مکان فیزیکی که برای راه اندازی خط تولیدم نیاز داشتم را اجاره کنم، محصول مد نظرم را از چین به مقدار کم تهیه کردم و با تغییراتی در بسته بندی، خودم را در حال تولید آن محصول به ذهن ها القاء کردم و وقتی از بازخورد مثبت مشتریان آگاه شدم و مطمئن شدم که این محصول در بازار خواهان دارد و به اصطلاح بازار فروش خوبی دارد، بلافاصله اقدام کردم به راه اندازی خط تولید محصول.
لازم به ذکر است که در مدت زمانی که مشغول راه اندازی خط تولید و تهیه ملزومات آن بودم، محصول مورد نظر را مرتباً یا از چین و یا حتی از تامین کنندگان داخلی و رقبای همکار تهیه میکردم و بدون سود و یا در بعضی مواقع برای جذب مشتری، حتی با ضرر به سفارشات مشتریان پاسخ میدادم.
حتی به یاد دارم در یکی از فروشگاه های اینترنتی خود، برای اطمینان از وجود بازار مناسب و فروش خوب، بدون اینکه حتی یک عدد از آن محصول را در اختیار داشته باشم، بر روی بستر سکوی فروش اینترنتی خود موجود کردم و شروع به تبلیغاتی محدود و کنترل شده نمودم و در مدت ۷۲ ساعت شاهد ثبت صدها سفارش بودم. اینطور شد که ضمن ارسال پیامی مبنی بر بروز مشکل در داده ها و موجودی انبار، اقدام نمودم به استرداد وجوه پرداخت شده و از مشتریان عذرخواهی کردم و به آنها قول دادم در اولین فرصت که کالا موجود شد، به آنها اطلاع بدهم. جالب اینجا است که ۸۰ درصد آنها سفارش خود را لغو نکردند و تقاضای ورود به لیست انتظار جهت دریافت محصول در صورت موجود شدن را داشتند. اینچنین توانستم از بازخورد بازار مطمئن شوم و احتمال شکست این کسب و کار را به حداقل میزان ممکن برسانم.
نکته دیگری که لازم میبینم ضمیمه توضیح این مورد بکنم، موضوعی است تحت عنوان؛ حداقل محصول پذیرفتنی یا حداقل محصول قابل قبول (Mvp).
که برای کسب و کارهای تولیدی و مخصوصاً آن افرادی که محصول یا کالا یا خدماتی را در دست دارند که به دلیل ساختار یا ماهیت یا مزایا دارای نمونه مشابه در بازار نیست و یا بر پایه فن آوری های نوین ساخته شده است. این دست افراد برای اطمینان از وجود درخواست از سمت بازار، میبایست نمونه اولیه یا همان mvp را که قبلاً در مقاله ای جداگانه به تفضیل، شرحش داده ام را تهیه کنند تا بتوانند به وسیله آن، روشی را که در این مورد توضیح دادم را پیاده سازی کنند. ضمن اینکه با در دست داشتن نمونه اولیه میتوانند از نظرات مهم ترین جامعه آماری یعنی مشتریانی که اقدام به خرید میکنند، در جهت شناسایی معایب و همچنین بهبود نقاط قوت محصول خود بهره ها ببرند. همیشه به یاد داشته باشید که:
نظرات کسانی که از شما خرید میکنند، چراغ راهی است برای روشن شدن مسیر تاریکی که به مقصد نهایی شما منتهی میشود.
پس : ایده ها را با کسب و کارهای جانبی (مقیاس کوچک)، آزمایش کنید.
▪︎ قبل از ریسک بزرگ، آن را در مقیاس کوچک تست کنید مثلاً با پیش فروش محصول قبل از تامین و خرید آن.
▪︎ از روش حداقل محصول پذیرفتنی MVP استفاده کنید و بازخورد مشتریان واقعی را ارزیابی کنید.
▪︎ نکته کلیدی : ۸۰٪ سود شما از ۲۰٪ فعالیت هایتان خلق میشوند، بنابراین روی همان ۲۰٪ متمرکز شوید.
. اگر تمام مراحلی را که در این مقاله کوتاه و بشدت ساده و به دور از اصطلاحات و لغات تخصصی که تا به اینجا توضیح دادم، دنبال کنید، شانس موفقیت شما به عنوان یک کارآفرین به طرز چشمگیری افزایش مییابد. من افراد زیادی را میبینم که بدون هیچ مهارت متمایزی کسبوکار راهاندازی میکنند و شکست میخورند و حتی نمیدانند از کجا و چطور و چه زمانی ضربه خورده اند و سپس نا امید و بی انگیزه به انزوا میروند و تبدیل به یک تکه گوشت متحرک و بدون هدف میشوند.
بزرگترین میلیاردرهای جهان فقط با ارائه ارزش به تعداد زیادی از مردم از طریق یک کسبوکار توانسته اند به موفقیت های چشم گیر دست یابند.
بنابراین، وقتی نتایج کسبوکار خود (در مقیاس کوچک و محدود) را تجزیه و تحلیل میکنید، سعی کنید بهترین مسیر و روش را که دارای بالاترین میزان ارزش آفرینی و پولسازی است، شناسایی کنید و سپس همان را در مقیاس بزرگتر بسط دهید و با قدرت ادامه دهید.
پس : کسب و کار خود را راه اندازی کنید.
▪︎ پس از موفقیت در کسب و کار جانبی(مقیاس کوچک)، تمام تمرکزتان را به سمت کسب و کار بار مقیاس بزرگ معطوف کنید و به این مهم بیندیشید که چطور میتوانید ارزش آفرینی خود را به افراد بیشتری ارائه دهید
نتیجهگیری:
ساختن ثروت و دستیابی به زندگی رویایی، مسیری گام به گام است که بر پایه مهارتآموزی، شناخت خود، ارتباطات مؤثر، درسآموزی از محیط و آزمون و خطا بنا شده است و نه بر اساس شانس تنها.
با دنبال کردن و اجرای این شش گام عملی، شما نه تنها شانس موفقیت خود را به شدت افزایش میدهید، بلکه مسیری واقعبینانه و پایدار برای تبدیل شدن به یک کارآفرین موفق و تأثیرگذار را پیش روی خود خواهید دید.
پس:
▪︎ از اتلاف وقت و منابع خود جلوگیری کنید و با این روشها شانس و درصد موفقیت خود را به طور چشمگیری گیری افزایش دهید و به سمت زندگی رویایی خود حرکت کنید.
به یاد داشته باشید، موفقیت یک مقصد نیست، بلکه یک سفر است که با هر قدم آگاهانه و هدفمند، شما را به آرزوهایتان نزدیکتر میکند.
بستن *نام و نام خانوادگی * پست الکترونیک * متن پیام |
احسان قادری
مشاور مدیریت استراتژی
● استراتژیست ارشد بازاریابی
● متخصص راه اندازی، رشد و توسعه کسب و کار
● حرفه ای و آزموده در خروج کسب و کارها از بحران
● فعّال موفق اقتصادی
● تولیدکننده محصولات استراتژیک
●سرمایه گذار خطرپذیر
● دانش آموخته ارشد مدیریت صنعتی
● دانش آموخته کارشناسی صنایع
●آموزش رهبرانی که تفاوت ایجاد میکنند!!!
■احسان قادری فقط یک اسم در دنیای تجارت نیست، او نیروی محرّکه نوآوری و رشد و برندی مترادف با ثروت، قدرت و برتری است. او به عنوان یک استراتژیستِ ارشدِ بازاریابی و یک فعّالِ اقتصادیِ پویا و سرمایه گذاری جَسور با سالها تجربه در خطّ مقدّمِ بازاریابی و ساخت و تولیدِ محصولاتِ استراتژیک و نیز تخصّصِ بی بدیلش در راه اندازی و توسعه کسب و کارها، پروژه های متعدّدی را از لبه بحران نجات داده است!!!
ترکیبِ منحصر به فردِ وِی از توانایی علمی، تجربه های گرانبهای دنیای واقعی و تعهدِ بی وقفه اش به برتری است که باعث شده کسب و کارها و افراد و همراهانش به قلمرو درآمدهای میلیاردی پرتاب شوند و با استفاده از تاکتیکهای اثبات شده اش در موقعیّتِ اَمنشان باقی بمانند و پیروزیشان تضمین گردد!!!
بنابراین چه شما یک کارآفرینِ تازه کار باشید یا یک صاحب کسب و کارِ با تجربه یا فردی که به تازگی قصد راه اندازیِ کسب و کاری ساز و روی ریل را دارد، بینش ها و راهبری های تخصّصی این جوانِ نخبه ایرانی، همان قطب نمای مطمئنی است که برای پیمایشِ دنیای پیچیده تجارت به آن نیاز دارید.
فعالیت های این سایت تابع قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران است